کد مطلب:223168 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:226

آغاز سفر و ملاحظاتی درباره عزیمت امام (ع)

آغاز سفر و ملاحظاتی درباره عزیمت امام علیه السلام به مكّه

منابع اوّلیه و سایر تواریخ معتبر آغاز حركت إمام رضاعلیه السلام را از مدینه به سوی بصره ذكر كرده اند. با این وجود برخی از منابع بخصوص تذكره های متأخّر می نویسند: ( تاریخ یعقوبی، ج 3، ص صلی الله علیه واله علیه السلام 1؛ تاریخ فخری، ص 300؛ تهذیب التهذیب، ج علیه السلام ، ص علیه السلام 38. )

حضرت ابتدا به مكّه رفت و در این سفر إمام جوادعلیه السلام نیز همراه ایشان بود، إمام علیه السلام با خانه خدا وداع كرد و سپس از مكّه به سفر ادامه داد.

مسند الإمام الرضاعلیه السلام به نقل از راوندی در الخرائج می نویسد: إمام رضاعلیه السلام با همراهان خود وارد مكّه مكرمه شد و خانه خدا را زیارت كرد و با اهل بیت وداع نمود. محمّد بن میمون گوید: من در مكّه با آن جناب بودم و پیش از آن كه به طرف خراسان حركت كند عرض كردم تصمیم دارم به مدینه برگردم نامه ای برای فرزندت أبو جعفرعلیه السلام بنویس تا با خود ببرم. حضرت رضاعلیه السلام تبسّمی فرمود و نامه را نوشت، من نامه را به مدینه بردم و به حضرت جواد دادم....

( مسند الإمام الرضاعلیه السلام ، 1/صلی الله علیه واله 1 - 215؛ اثبات الوصیه، ص 394؛ بحار الأنوار، ج 12، ص 108. )

شیخ مفید نیز در الارشاد بدون تأكید بر عزیمت إمام رضاعلیه السلام از مدینه به مكّه در سفر تاریخی ای كه آن جناب به خراسان داشت به نقل از مسافر روایت می كند كه من خدمت حضرت رضاعلیه السلام در منی بودم، یحیی بن خالد از آن جا عبور كرد در حالی كه سر و روی خود را از غبار پوشانده بود، حضرت فرمود: این بیچاره ها نمی دانند، امسال چه بر سرشان خواهد آمد، سپس فرمود: از آن شگفتر من و هارون مانند این دو هستیم (دو انگشت خود را به هم چسبانید) یعنی من و هارون در كنار هم دفن خواهیم شد. مسافر گوید: به خدا من معنی سخن آن حضرت را نفهمیدم تا وقتی كه حضرت را در كنار هارون دفن كردیم.

( الارشاد، ج 2، ص 249؛ عبون اخبار الرضا، ج 2، ص 3علیه السلام 4؛ اثبات الوصیه، ص 391. )

اگر گفته شیخ مفید را در این باره بپذیریم، زمانی كه حضرت در سفر حج بود، بنابر آنچه مسافر از حضرت نقل می كند كه من و هارون در كنار هم دفن خواهیم شد، معلوم می شود كه هنوز هارون در قید حیات بوده است، بنابراین با توجه به مرگ هارون در سال 193 و هجرت إمام علیّ بن موسی علیه السلام از مدینه به مرو در سال 200 قطعاً این روایت مربوط به آن سفر نیست.

معتبرترین منبعی كه از وداع آن حضرت با خانه خدا روایت می كند، شیخ صدوق است كه می نویسد: حضرت برای طواف بیت الحرام به مكّه رفت و فرزند برومند خود جواد الائمه را كه شش سال داشت با خود گذاشت در حرم طواف می داد. چون حضرت جوادعلیه السلام به حجر إسماعیل رسید از دوش موفق به زیر آمد، آن جا نشست و اشك از دیدگان وی جاری شد، مدتی گریست، موفق عرض كرد، قربانت شوم برخیز، گریه بس است. حضرت جوادعلیه السلام فرمود: موفق از این جا حركت نكنم تا آن گاه كه خدا بخواهد. موفق خدمت إمام رضاعلیه السلام رفت و جریان را عرض كرد. حضرت رضاعلیه السلام گریان نزد فرزندش آمده او را در آغوش گرفت و سر و سینه اش را بوسید و فرمود: نور دیده ام چرا این قدر گریه و زاری كرده ای، حضرت جوادعلیه السلام گفت: چگونه خود را تسلی دهم درحالی كه می بینم شما آن چنان با خانه خدا وداع می كنی كه گویا دیگر مراجعت نخواهی كرد و من یتیم خواهم شد.

حضرت رضاعلیه السلام فرمود: ای فرزند دلبندم به قضای الهی راضی شو و در هر پیشامدی صابر و شكیبا و خرسند و شادمان باش، آنگاه هر دو در آغوش هم گریستند و با هم وداع كردند. حضرت جواد به مدینه و حضرت رضاعلیه السلام به سوی خراسان حركت كردند.

( حدیقة الرضویه، ص 4علیه السلام ؛ زندگانی إمام رضاعلیه السلام ، ص 8علیه السلام 4؛ اثبات الوصیه، ص 394، سرچشمه های نورد، إمام رضاعلیه السلام ، ص 182. )

این گفته شیخ صدوق درباره حضرت جوادعلیه السلام با آنچه راوندی در الخرائج در روایتی كه از محمّد بن میمون نقل می كند «من نامه حضرت را از مكه به مدینه بردم و به حضرت جواد دادم.» اختلاف دارد و معلوم می شود در آن هنگام حضرت جوادعلیه السلام در مدینه به سر می برده است. علاوه بر این اختلاف، به لحاظ جغرافیای راههای متداول آن زمان عزیمت امام علیه السلام به مكّه در مسیر مخالف راه مدینه به مرو است و برابر آنچه ابن خردادبه در المسالك والممالك و قدامة بن جعفر در كتاب الخراج و یعقوبی در البلدان و ابن رسته در الاعلاق النفیسه كه به ترتیب در سالهای 250، صلی الله علیه واله صلی الله علیه واله 2، 8علیه السلام 2، 290 ه' ق تألیف شده اند می نویسند: از مدینه تا مكّه صلی الله علیه واله 28 میل، برابر ده منزل راه است كه این مسافت در مسیر مخالف راه مدینه به مرو است. صرفنظر از این ( الاعلام النفیسه، ص 8 - علیه السلام 20؛ البلدان، ص 93؛ الخراج، ص 11. )

ملاحظات، بنابر گزارشهای تاریخی، مأمون اصرار داشت حضرت را از مدینه به سوی بصره و فارس و سپس به سوی مرو (خراسان) حركت دهد و یكی از دلایل مهم این تصمیم اوضاع سیاسی حاكم بر بعضی از شهرها بود. مأمون سفارش مؤكّد داشت كه حضرت را از مدینه به سمت كوفه و قم عبور ندهد زیرا در این خط سیر، علاوه بر شهرهای كوفه و قم كه پایگاه شیعیان بود، شهر بغداد نیز در مسیر این راه به سمت ایالت جبال و قم قرار داشت كه اهمیّت آن به لحاظ سیاسی كمتر از دو شهر یاد شده نبود. در دو شهر كوفه و قم شیعیان پایگاه محكمی داشتند و نوعاً نسبت به سفر اجباری إمام رضاعلیه السلام واكنش نشان می دادند، و بغداد نیز با توجه به این كه مركز تجمّع و پایگاه عباسیان متعصّب و مخالف با سیاستهای مأمون مبنی بر خارج كردن خلافت از دودمان آل عبّاس و انتقال آن به آل علی علیه السلام بود، شهر بی خطری از دیدگاه مأمون به حساب نمی آمد.

شهر مكّه نیز به لحاظ سیاسی در آن زمان و مقارن بودن با شورش علویان بر ضد مأمون از اهمیّت ویژه ای برخوردار بود. محمّد بن جعفر بن محمّد بن علیّ بن حسین علیه السلام معروف به «دیباج» و حسین بن حسن بن علیّ بن حسین بن علیّ علیه السلام معروف به «ابن افطس» در سال 200 ه' ق قیام كردند. دیباج در مكّه و نواحی حجاز قیام كرد و خود را امیر المؤمنین خواند و ابن افطس نیز كه در مدینه ظهور كرد قیام خود را به سوی مكّه كشاند و هنگامی كه مردم در منی بودند به آنها پیوست و امیر الحاج داود بن عیسی بن موسی هاشمی در نتیجه قیام او فرار كرد. پرواضح است كه سفر ( مروج الذهب و معان الجوهر، 41/2 - 439، اخبار مكّه، ص 8صلی الله علیه واله 1 و 192؛ تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 1صلی الله علیه واله 4؛ تجارب السلف، ص 159؛ تاریخ فخری، ص 302، تاریخ گزیده، ص 311؛ الكامل فی التاریخ، ج 4، ص 153؛ مجمل فصیحی، ج 1، ص 219. )

إمام رضاعلیه السلام به مكّه در شرایطی كه با اجبار برای پذیرش ولایتعهدی عازم مرو بود، به لحاظ سیاسی مغایر سیاست مأمون و دستور وی به فرستادگانش می باشد. در نهایت به نظر نگارنده سفر إمام رضاعلیه السلام از مدینه به سوی مرو در مسیر مكّه به لحاظ جغرافیای راه، اوضاع سیاسی، و نیز حیث تزلزلی كه در روایات دیده می شود چندان قرین صحّت نیست.